آشنایی با سازمانهای غیرمتمرکز خودگردان (DAO)| بخش اول
دیگر همه می دانیم که بلاک چین ها به طور اساسی در حال متحول کردن سیستم مالی ما هستند …
خانه »
دیگر همه می دانیم که بلاک چین ها به طور اساسی در حال متحول کردن سیستم مالی ما هستند. اما ویژگی های مفید بلاک چین ها مانند عدم نیاز به اعتماد و تغییر ناپذیری در زمینه های دیگری هم مفید هستند.
یکی دیگر از کاندیداهای بالقوه ای که می تواند توسط این فناوری دچار تحول شود، حکمرانی و مدیریت است. بلاک چین ها می توانند شکل های کاملاً جدیدی از سازمان ها و شرکت ها را به وجود بیاورند که قادر هستند به طور مستقل و بدون نیاز به هماهنگی از سوی یک نهاد مرکزی، فعالیت کنند. یک دستگاه خودپرداز را در نظر بگیرید که بسیاری از فعالیت های بانکی را بدون نیاز به تصمیم گیری شخص خاصی و به صورت آنی انجام می دهد و همه می دانند که برای چه کارهایی خوب است به آن مراجعه کنند و قوانین استفاده از آن برای همه یکسان و شفاف است. همین سیستم خودپردازها را بدون وابستگی به یک بانک خاص و به صورت غیرمتمرکز در نظر بگیرید که شما و دوستان یا حتی با کمک اشخاص ناشناس ایجاد کرده باشید و با رای گیری و توافق در مورد قوانین آن تصمیم گیری کنید و سپس آن را رها کنید تا طبق دستورالعمل ها کارها را انجام دهد. این می تواند مثال بارزی از یک سازمان خودگردان و غیرمتمرکز باشد. در این مقاله مقدمه ای در مورد ویژگی های سازمان های DAO ارائه می شود.
DAO چیست و چگونه کار می کند؟
عبارت DAO مخفف عبارت Decentralized Autonomous Organization یا سازمان غیرمتمرکز خودگردان است. به زبان ساده، DAO سازمانی است که توسط کدها و برنامه های کامپیوتری اداره می شود. به این ترتیب، این سازمان می تواند مستقل عمل کند و هیچ نیازی به یک مدیریت مرکزی یا هیئت مدیره یا مدیر عامل نداشته باشد.
یک DAO می تواند با استفاده از قراردادهای هوشمند با اطلاعاتی که از خارج از سازمان می رسد، کار کند و دستورات را بر اساس آنها اجرا کند و همه اینها را بدون هیچ گونه دخالت انسانی انجام می دهد. یک DAO معمولاً توسط جامعه ای از سهامداران اداره می شود که از طریق نوعی مکانیسم اهدای توکن انگیزه می گیرند. یعنی عده ای می آیند در این سازمانها وقت می گذارند و کار می کنند و قوانین را بررسی کرده و رای می دهند و در ازای این کار توکن پاداش می گیرند. قوانین و سوابق تراکنش های یک DAO به صورت شفاف روی یک بلاک چین ذخیره می شوند. قوانین هم عموماً با رأی ذینفعان تعیین می شوند. به طور معمول، روش تصمیم گیری در یک DAO از طریق ارائه ی پیشنهادات پیش می رود. اگر به پیشنهادی توسط اکثریت سهامداران رای داده شود یا اینکه از طریق ساز و کار قوانین اجماع شبکه ایجاد شود، مصوب و اجرایی می شود.
از برخی جهات، یک DAO مشابه یک شرکت یا یک دولت-ملت کار می کند، اما این DAO به شکل غیرمتمرکزتری عمل میکند. در حالی که سازمان های سنتی با ساختار سلسله مراتبی و لایه های مختلف بوروکراسی کار می کنند، DAO ها سلسله مراتبی ندارند. در عوض، DAOها از مکانیسم های اقتصادی مثل تئوری بازی ها برای همسو کردن منافع سازمان با منافع اعضای آن استفاده می کنند.
اعضای یک DAO هیچ قرارداد رسمی و کاری از آن نوعی که ما با محل کارمان داریم، با هم نمی بندند. چیزی که برای آنها تعهد ایجاد می کند، هدف مشترک آنهاست و همچنین پاداش های آن شبکه که به قوانین اجماع گره خورده اند. این قوانین کاملاً شفاف هستند و در نرم افزار منبع باز حاکم بر سازمان نوشته شده اند. از آنجایی که DAO ها بدون مرز عمل می کنند، ممکن است تابع حوزه های قضایی متفاوتی باشند.
همانطور که از نام آن پیداست، یک DAO غیرمتمرکز و مستقل است. غیرمتمرکز است زیرا هیچ نهادی اختیار تصمیم گیری و اجرای تصمیمات را ندارد و مستقل است زیرا می تواند به تنهایی کار کند.
هنگامی که یک DAO شروع به کار کرد، نمی توان آن را توسط یک طرف خاص کنترل کرد، بلکه توسط جامعه ای از مشارکت کنندگان اداره می شود. البته قوانین حاکمیتی تعریف شده در پروتکل هم باید به خوبی طراحی شده باشند تا مشارکت کنندگان را به سمت سودمندترین نتیجه برای شبکه هدایت کند. به بیان ساده، DAO ها یک سیستم عامل برای همکاری آزاد هستند. این سیستم عامل به افراد و موسسات اجازه می دهد تا بدون شناخت یا اعتماد یکدیگر بتوانند با یکدیگر همکاری کنند.
DAO و مشکل ذینفع اصلی-عامل
DAO ها برای غلبه بر مشکلی در علم اقتصاد به نام معضل ذینفع اصلی-عامل به وجود آمده اند. این مشکل زمانی بروز می کند که یک شخص یا نهاد (“عامل”) توانایی تصمیم گیری و انجام اقدامات را از طرف شخص یا نهاد دیگر (“ذینفع اصلی”) داشته باشد. اگر عامل انگیزه داشته باشد که در جهت نفع شخصی خود عمل کند، ممکن است بخواهد منافع ذینفع اصلی را نادیده بگیرد. این وضعیت به عامل یا نماینده اجازه می دهد تا از طرف ذینفع اصلی و روی دارایی های او ریسک کند. چیزی که مشکل را عمیق تر می کند این است که ممکن است عدم تقارن اطلاعاتی بین ذینفع اصلی و عامل نیز وجود داشته باشد. ممکن است ذینفع اصلی هرگز متوجه نشود که از آن سوء استفاده می شود و راهی هم برای اطمینان از اینکه نماینده به نفع او عمل می کند ندارد. نمونه های رایج این مشکل در مورد مقامات منتخب به نمایندگی از شهروندان، کارگزاران به نمایندگی از سرمایه گذاران و یا مدیران به نمایندگی از سهامداران رخ می دهد.
با میدان دادن به شفافیت بالاتری که توسط بلاک چین ها فعال می شود، مدل های پاداش دهی خوبی که پشت DAOها طراحی شده می تواند بخشی از این مشکل را از بین ببرند. مشوق ها در سازمان همسو هستند و عدم تقارن اطلاعاتی بسیار کم و نزدیک به صفر است. از آنجایی که تمام تراکنش ها بر روی یک بلاک چین ثبت می شوند، عملکرد DAOها کاملاً شفاف است و در تئوری، آنها را غیرقابل فساد می کند.